قلب مذهب 183مذهب اسلام183اولیاء الله 183 یگانه مذهب الله183+202محمدعلی=385شیعه 385فلسفه دین الله385دین ناب محمد علی385اصل اسلام بدین الله385طریق الله385 بدین واقعی اسلام 385شیعه385دین اصلی الله به مذهب 385شیعه385مذهب اصلی به دین اسلام385اسلام پیامبر385فقط دین اسلام385شیعه 385 فلسفه دین الله385 در قرآن 12 بار نام شیعه آمده است وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:
پيغام مدير
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است {عج} والله ندیدم حق را نپذیرند برادران اهل سنت شریف ترین مردم دنیا هستند و درجا کلام حق رامیپذیرند نام شیعه 12بار در قرآن آمده { وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} به ابجد وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی 110 + 135 فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169به ابجدبرترین دین 926-541عمر ابوبکر=385 با آل قرآن 385 فلسفه دین الله 385با قانون الهی دین الله 385یا الله وصی بحق محمد 385با آل قرآن385 شیعه 385راز اهل عالم 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دبن الله 385 به دین الهی الله محمد علی 385به اهله محمد فاطمه علی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 این عدد نورانی را جلوی آئینه بگیر ابجد 5 تن آل عباء میشود 583 = 385 شیعیان فرزندان اهل بیت میباشند وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:
نام شیعه چندین بار در قرآن آمده شیعه یعنی چه385به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه یعنی اسلامه حق 245+140 با اسلامه= 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده پس همه فرقه های باطل را محکم به دیوار بزنیم هر چیزی در قرآن بود قبول ولی اگر نبود محکم به دیوار توالت تاریخ بکوبید محکم وهابی اول دوم عمری خیلی ..... شیعه دوازده امامی385 ابجد385بدین واقعی اسلام385اسلام پیامبر385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 به علم ابجد 385 بدین واقعی اسلام 385 شیعه385 یعنی حق اسلامه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام 385 بدین اسلام واقعی 385اسلام پیامبر385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 دوازده بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم نیامده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:
به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر= دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم شیعه میباشد 196 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 از پیامبر سئوال شد جانشینان شما چند نفرند فرمود 12 نفر پیامبران چند نفر بودند فرمود 124 هزار نفر و فرمود رسولان حق چند نفر بودند ایشان فرمود 313 نفر به ابجد رمز الله 313هر سال 313 روز با 52 جمعه 52+313= 365 روز سال رمز الله 313+72 یاران امام حسین72 +313 یاران امام زمان = 385 شیعه 385با آل قرآن385 شیعه 385
سلام به نام زیبایت یا قائم آل محمد من فقط دانم که مولایم توایی مولاء دیر نشده دیدار مجدد بنظر شما انگار یادت رفته ما را آقا ما شما را میخواهیم آقا هر وقت شما خواستی که نشد بگو ما بیائیم به دیدن شما وقتی روبروی شما قرار میگیرم تمام حاجاتم بر آورده میشود و دلم آرام میگیردشادی واقعی دیدار با شماست افتخار شیعه نام قائم است لطف مولایم بما هم دائم است مولاء منتظرم تا شکایت به مادرم زهرا نکرده ام بیا آقا جمالتو عشق است یا قائم آل محمدی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست سرور کائنات محمد استو جمال قائم آل محمد علیست جانشینه حق مولایم علی خیبر کنی بت شکنی یا قائم آل محمدی تو آقایی تو مولایی جمال محمدی کمال علی جمال خدا با رسول توایی جانه شیعه و جانه رسول مگر نام محمد هم علی نیست جانشینه حق پیغمبر علیست همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است یاقائم آل محمدی تو چقدر خوبو زیبایی روح علی جانه محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست بوود نام تو چون مولاء الهی بوود نام مولاء الهی عزیزه بتولو جانه مصطفایی مرتضایی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی فرق حیدر کعبه ومحراب چیست هر دو باشد یک نشان حق با علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی مگر نام محمدهم علی هم علی نیست آئینه روی محمد علیست نگینه روی مصطفی بوود علی مرتضی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمد علیست وصی بحق 110 محمد علیست بت شکن در کعبه بر دوش نبی ست بلغ العلی بکمالهی کشف الدجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه و الهی چه جمال با صفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدر علی صحر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتایو انما وارث گنجینه سرر قضاء قابل تشریف قوله لا فتا مولاء علیست شا هراره حق تو هستی در سلوک کائنات پرورده به دامن خود مصطفا عجب گلی گل کوثر گل حیدر یا قائم آل محمدی چه جمال با صفایی شه عالمی فدایی که به جای مصطفایی که تو بعداز خدایی شده نامت الهی تو جمال مصطفایی که علی مرتضایی شده بت شکن به کعبه که به دوش مصطفا یی که جمال مرتضایی شده نامت طلایی تو طلای ناب مایی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست مگر نام محمد هم علی نیست ائینه روی محمد علیست اگه کسی با هوش باشه که عمری نمیشه ولی مکه لیاقت فرزندان پیامبررا از دست داد همه به عراق و ایران آمدند شما اگر دینتان را از ایرانیها فرزندان پیامبر گرفته اید خوشا به حالتان قرآن 351 فارسی351 رسول خدا فرمود روزی یاران سلمان فارسی در عین دانایی و حقیقت شما را به اسلام دعوت و شمانمیپذیرید پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم کوثر باشد شیعیان فرزندفاطمه میباشند ما ایرانیان افتخارمان این است که نوهای رسول خدائیم یا از مادری یا پدری فرق نمیکند نسل ایران نسل فاطمه سلامه الله علیه میباشداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشنداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند دوست دارم دوباره بنویسم یک بارم برای مولایم مهدی مینویسم مولاء افتخار کن نوکرای خوبی داری اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند یک بار هم برای مادرم حضرت حواء و حضرت فاطمه سلام الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیک بار هم برای شهدای شیعه از حضرت آدم تا حضرت مهدی صلوات الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیگ بار هم برای سنیها که حق را بپذیرند خودشونو مثل عمر به خریت نزنند بخدا اگر حق را نپذیرید روز قیامت بیچاره اید من نوشتم و شما هم خواندید دیگر جای هیچ بهانه ای نیست اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند گمراه دین 310 عمر 310 310کفری 310 دلیل نفاقه جهل عرب 310اباجهل در دین 310منکر310نیرنگ310مار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310310نمرودی 310جاهل منافق310ابله منافقا310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 یا باء دین اسلام 310قاصبان بدین 310عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 فاسق دینه 310وهابی کودن دین اسلامی 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما310 خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 احمق ملحد 231 ابوبکر 231 رکب وبا 231ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231 یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231
ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن کفری عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 ابوبکر+310عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند 541 گرگ منافقینی 541
بازدید امروز : 100
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 116
بازدید ماه : 395
بازدید کل : 97052
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1 به ابجد مقصر 430+541 عمر ابوبکر = 971 ظالم به دست می آید به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر 541 به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202تفرقه در ادیانه اسلامی 1202نگین ترین مردانه ملحد 1202ننگین ترین نامردان پلید 74 ابجد صغیر 74 به ابجد مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 به ابجد فتنه های دین 615-541=74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نادان یا ملحد دینه اسلامی 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 74منافق دین اسلام 467-541=74 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74
شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74به ابجد کفره 305-231 = 74فرقه در کفر میباشند 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته 74نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین منتقمون74
سه خلیفه =سه خلیفه تفرقه در دین نمودند آیه قرآن به ابجد صغیر و کبیر عمر و ابوبکر و عثمان این هم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 عمر 310+231 ابوبکر +661 عثمان = 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 از تورات و انجیل و اوستا هم خواستید میآورم خیلی پروئید و نامرد آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر باید از خجالت بمیرید جواب خدا را چه خواهید داد گمراه دین310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310ابله منافقا310جاهل منافق310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310عمر 310 ابله منافقا 310وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر
ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد 231عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند
خلفای جور غالباً اهل دنیاپرستی و عیش و نوش بودند و برای رسیدن به مراد و مقصدشان از هیچ جنایتی هراس نداشتند، آنها دوران جوانی خود را بیشتر در لهو و لعب می گذراندند و در پی تحصیل علم و دانش نمی رفتند و حتی از مسائل اولیه دینی و قرآنی بی اطلاع بودند.
در این میان مأمون مانند یک فرد استثنائی بود زیرا غیر از احترامات ظاهری که به حضرت رضا علیه السلام می گذاشت - حاضر شد خواهرجوانش را به امام رضا بدهد ایشان سخت عاشق امام رضا بود قبول کرد همسر ایشان شود مامون که آن هم از زیرکی اش بود تا بهتر بتواند به مقاصد دنیایی خود برسد و حکومتش پا برجاتر بماند - خودش هم فردی دانشمند و وارد در امور مذهبی بود و به آیات قرآن استدلال می کرد. مأمون گفت: مگر خدا نمیدانست اگر کسی را به عنوان پیغمبر اختیار کند، عدهای نافرمانی می کنند؟ پس چرا امر رسالت را به دست مردم نداد و خودش پیغمبر خود را اختیار کرد؟! این از حکمت متعالیه حضرت رب العالمین است چون او افراد را می شناسد و از قلب ها آگاه است. دیگری گفت: چرا واجب است که علی علیه السلام امام باشد؟
مأمون گفت: چون علی علیه السلام از وقتی که از طفولیت خارج شد، ایمان به خدا داشت و یک لحظه بدون ایمان نبوده است همچنان که رسول خدا چنین بود. ایشان از اول تکلیف، از شرک و بت پرستی اجتناب فرمود، چون پیامبرو امام نباید هیچگاه بت پرست بوده باشد، پس ابوبکر و عمر که سالها بت پرست بوده اند، نمی توانند امام باشند و باید علی علیه السلام، امام باشد، نه غیر او. دیگری پرسید: چرا علی علیه السلام با عمر و ابوبکر جنگ نکرد؟
مأمون گفت: عمل امیرالمومنین اگر از جانب خداوند باشد دیگر گفتن چرا، معنا ندارد. بلکه باید مردم به عمل او راضی و تسلیم باشند کما اینکه در قرآن می فرماید: « به پروردگارت قسم آنها مؤمن نیستند تا وقتی که در بین آنها حکم کنی و آنها هیچگونه تنگی و ناراحتی از حکم تو در خود نبینند بلکه تسلیم محض باشند»، (65 نساء) امیرالمؤمنین مانند رسول خدا که درحدیبیه صلح کرد و وقتی قوی شد با کفار جنگید. جنگ با ابوبکر و عمر را صلاح ندید.برای امتحان امت به فرموده رسول خدا چنین کرد . . . و امیرالمومنین پیامبر نبود که مأمور تبلیغ باشد بلکه نشانه ای بود بین خدا و خلقش، و بر مردم واجب بود از او اطاعت کنند.
او به منزله کعبه است، فرزند محراب کعبه است اگر مردم به کعبه رو کنند، وظیفه خود را انجام داده اند و اگر نه، معصیتکارند. در این هنگام دیگر کسی سؤال نکرد و همه ساکت شدند. مامون گفت: شما سؤال کردید، حالا من می پرسم، آیا این روایت اجماع نیست که رسول خدا فرمود: « هر کس عمداً به من دروغی ببندد، جایگاهش پر از آتش می شود؟» گفتند: بله. مأمون گفت: پس چگونه است حال کسی که مردم، او را برای خلافت اختیار کرده باشند و به او بگویند « خلیفه رسول الله »، در حالی که رسول خدا او را خلیفه خود قرار نداده است؟ پس هر کس به ابوبکر بگوید « خلیفه رسول الله » به پیغمبراکرم دروغ بسته است.
وقتی می گویند چرا آمده اید برای خود خلیفه تعیین می کنید، می گویید چون رسول خدا خلیفه خود را معیّن نفرمود اما وقتی که او را تعیین کردید می گویید او خلیفه رسول خداست. کدام یک از این دو کار صحیح است ؟! ای حاضرین! از خدا بترسید و تقلید را رها کنید و از شبهات دوری گزینید. به خدا قسم، کاری مورد قبول خداوند نیست، مگر آنکه برخاسته از روی عقل باشد.
سپس گفت: کسی را که مردم انتخاب کرده اند چگونه می تواند بر خود مردم ولایت داشته باشد، در حالیکه ولایت او به دست مردم است؟! این چه خلافتی است که هر وقت خواستید به او می گویید خلیفه رسول الله و هر وقت از دست او عصبانی شدید، او را می کشید؟ کما اینکه مردمی که عثمان را خلیفه رسول خدا می دانستند، ریختند و او را کشتند. پس خلیفه را باید رسول خدا آن هم از جانب خداوند تعالی تعیین کندتا نشود پیرهن عثمان جنگ جمل را بر علیه خلیفه زمان پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهدرفت تا بتواند بر مردم ولایت داشته باشد. بگویید بدانم آیا رسول خدا برای بعد از خود خلیفه ای تعیین کرد یا نه؟ گفتند: نه. گفت: این کار رسول خدا هدایت بود یا گمراهی؟ گفتند : هدایت . گفت: پس باید مردم از آن پیروی می کردند؟ گفتند: بله، پیروی هم کردند. گفت: نه، مردم خلیفه تعیین کردند برای رسول خدا! از طرف دیگر چرا خود ابوبکر برای خودش خلیفه تعیین کرد، در حالی که رسولخدا تعیین نکرده بود؟! از طرف دیگر چرا عمر، خلافت را در شوری قرار داد و با ابوبکر در این امر مخالفت کرد؟! بالاخره کدام فعل صحیح بوده است؟! هیچ راهی ندارید!
وای بر شما! به خدا افترا نبندید که فردای قیامت گرفتار خواهید شد. سپس مأمون دستهایش را رو به قبله بلند کرد و گفت: خدایا من این مردم را نصحیت کردم و آنچه بر من واجب بود، گفتم. خدایا من علی علیه السلام را بر همه خلائق بعد از رسول خدا مقدّم می دانم. در اینجا آن جماعت ساکت ماندند و با خجالت و سرشکستگی خارج شدند حتی گاهی مجالسی تشکیل می داد و با مخالفین امیر المومنین علی (ع) علیه سلام به بحث و محاجّه می پرداخت.
از جمله: یحی بن اکثم می گوید: مأمون به من دستور داد که جماعتی از اهل حدیث و جماعتی از اهل کلام و صاحب نظران را جمع کنم. من آنها را که تقریباً چهل نفر بودند، در مجلسی جمع کردم، مأمون اجازه ورود داد. آنها داخل شدند و مأمون با آنها ساعتی گفتگو کرد و انس گرفت. سپس گفت: من می خواهم امروز شما را بین خودم و خداوند حجت قرار دهم و با شما بحث کنم، هر کس از شما کاری یا حاجتی دارید انجام دهید.
راحت بنشینید، لباسهایتان را سبک کنید، در بحث، تقوای الهی را پیشه کنید و جلالت و ابهّت من، شما را از گفتن حق جلوگیری نکند. از آتش جهنم بترسید و رضایت خداوند را در نظر داشته باشید. آن گاه با من مناظره کنید؛ « بجمیع عقولکم» (با تمام عقل خودتان).
سپس مأمون بحث را شروع کرد و گفت: من می گویم امیرالمؤمنین علی علیه السلام بهترین انسان، بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است؛ اگر قبول دارید، مرا تصدیق کنید و اگر نه، رد کنید. یکی از حاضرین گفت: نه. ما می گوییم بهترین انسان بعد از رسول خدا ابوبکر است، چون روایت داریم که رسول الله فرمود: « به آنهایی که بعد از من هستند، ابوبکر و عمر، اقتدا کنید. » مأمون گفت: روایات زیاد است، آیا همه آنها حق است؟ نه. آیا همه آنها باطل است؟ نه. بعضی از آنها حق است و بعضی باطل، پس باید به هر روایتی که استناد می کنید، دلیل بر حقّانیت آن روایت داشته باشید.
این روایتی که تو گفتی باطل است زیرا رسول خدا که بالاترین حکما و راستگوترین خلق است، چنین سخنی نمی گوید زیرا این دو نفر (ابوبکر و عمر) یا از هر جهت با هم متّفق بوده اند یا مختلف. اگر متّفق بوده اند، مردم می توانستند پیرو آنان باشند، اما اگر مختلف بوده اند، چگونه از دو نفر با دو رأی مختلف می توان پیروی کرد؟! و دلیل اختلاف آن دو در تاریخ بسیار است.
مثلاً ابوبکر اهل رده را اسیر کرد و عمر آنها را آزاد نمود یا اینکه عمر به ابوبکر گفت: خالد بن ولید را عزل کن و چون مالک بن نویره را کشته او را بکش، ولی ابوبکر رأی عمر را نپذیرفت و چنین نکرد، یا اینکه عمر متعه را حرام کرد و ابوبکر آنرا حلال می دانست، یا اینکه عمر برای جوائز و عطایا دفتر درست کرد و ابوبکر نکرد، یا اینکه ابوبکر برای خود جانشین معیّن کرد ولی عمر امر را شورائی کرد و صدها نظیر این قضایا در تاریخ ثبت است.
پس به هرحال از این دو نفر با دو رأی مختلف و دو حکم مختلف نمی توان پیروی نمود؛ پس روایتی که گفتی، از رسول خدا نیست. شخص دیگری گفت: رسول خدا فرموده است: اگر من می خواستم خلیل و دوستی برای خود بگیرم ابوبکر را دوست خود قرار می دادم.
مأمون گفت: این روایت هم باطل است؛ خود شما روایت کرده اید که وقتی رسول خدا عقد برادری بین اصحاب قرار داد، امیرالمؤمنین علی علیه السلام را برای خودش کنار گذاشت و فرمود: من ترا کنار نگذاشتم مگر برای خودم. حالا کدام روایت درست است؟! فرد دیگری گفت: علی علیه السلام روی منبر رفت و گفت: بهترین افراد امّت بعد از رسول خدا، ابوبکر و عمر هستند.
مامون گفت: این روایت هم باطل است چون اگر آنها بهترین امت بودند پس چرا رسول خدا عمروعاص را یک بار و زید بن اسامه را در دفعه دیگری سرپرست عمر و ابوبکر قرار داد؟! اما امیرالمؤمنین فرمود: وقتی رسول خدا از دنیا رحلت فرمود، من سزاوارترین افراد بودم که در جایگاه او قرار گیرم ولی ترسیدم اگر بر این امر پافشاری کنم مردم از دین برگردند و یا در جای دیگر فرمود: کجا ابوبکر و عمر از من بهتر بودند در حالیکه من قبل از آنها به عبادت خداوند مشغول بودم و آنها در حال کفر بودند و بعد از آنها هم به عبادت خدا مشغولم و آنها به جزای اعمالشان رسیده اند. پس روایتی که گفتی، از رسول خدا نیست!! شخص دیگری گفت: از رسول خدا پرسیدند: محبوترین زنان نزد شما کیست؟ فرمود: « عایشه» گفتند: از مردان؟ فرمود: « پدرش »
مأمون گفت: این روایت هم باطل است چون خود شما روایت کرده اید در آن قضیه ای که پرنده ای پخته شده از بهشت آمد و رسول خدا عرضه داشت خدایا محبو ب ترین بندگانت را بفرست تا با من در خوردن این پرنده شریک شود، خداوند امیرالمؤمنین علی علیه السلام را فرستاد و با او هم غذا شد؛ کدام روایت درست است؟ دیگری گفت: رسول خدا فرموده است: « ابوبکر و عمر آقای پیرمردان بهشت اند ». مأمون گفت: این حدیث هم باطل است چون اصلاً در بهشت پیرمرد نیست بلکه همه جوان می شوند کما اینکه وقتی رسول خدا فرمود هیچ پیرزنی وارد بهشت نمی شود، یکی از زنهای پیر گریست.
پیامبر فرمود: خداوند آنها را جوان می کند، و خود شما روایت کرده اید که حسن و حسین فرزندان فاطمه علیهماالسلام ، آقا و بزرگ جوانان اهل بهشت اند و پدرشان از آن دو بهتر است، پس کدام روایت را قبول کنیم؟! فرد دیگری گفت: رسول خدا شهادت داده است که عمر اهل بهشت است. مأمون گفت: این حدیث هم باطل است چون اگر چنین بود، پس چرا عمر از حذیفه - که رسول خدا اسم منافقین را به او گفته بود- پرسید: آیا من جزء منافقین هستم؟ اگر رسول خدا شهادت داده که عمر اهل بهشت است و عمر قول رسول خدا را قبول نکرده و می خواهد قول حذیفه را بپذیرد پس او مسلمان نیست، پس این خبر تو با خبرهای دیگر متناقض است!!
کم کم دایره سؤالات محدود شد و هر چه گفتند، مأمون جواب داد و آن جماعت دیگر، سرهایشان را پایین انداختند و ساکت شدند. مأمون گفت: چرا ساکت شدید؟! گفتند: ما دیگر چیزی برای گفتن نداریم. مأمون گفت: حالا من از شما می پرسم، بگوئید بدانم در اول ظهور اسلام چه عملی از همه اعمال افضل بوده است؟ گفتند: سبقت در اسلام، چون خداوند می فرماید سابقون مقرّب درگاه الهی اند (10 سوره واقعه) مأمون گفت : آیا کسی را می شناسید که از علی علیه السلام سبقت گرفته باشد؟ آنها گفتند: وقتی او اسلام آورد، هنوز به حد بلوغ نرسیده بود، ولی ابوبکر در پیری اسلام آورد و این بهتر است.
مأمون گفت: بگوئید ببینم آیا اسلام امیرالمؤمنین به الهام خدایی بود یا به دعوت رسول الله؟ اگر بگویید به الهام بود که او را از رسول خدا بالاتر دانسته اید و اگر بگویید به دعوت رسول خدا بود، بگوئید بدانم دعوت رسول خدا از جانب خودش بود یا از جانب خدا؟ اگر از جانب خودش بود که قرآن می فرماید: رسول ما از روی هوی و خواهش نفس سخن نمی گوید (آیه 3سوره نجم) و اگر از جانب خدا بوده پس رسول خدا به امر خدا، امیرالمؤمنین را اختیار کرده و او را به دین اسلام دعوت فرمود. آیا خداوند به خردسالان که هنوز قوّه قبول و رد ندارند، تکلیف می کند؟! و آیا رسول خدا هیچ کودکی را به دین اسلام دعوت فرمود؟! اینها همه برای علی علیه السلام فضیلت است نه عیب و نقص!! مأمون پرسید: حالا بگویید بعد از سبقت در اسلام، چه امری افضل است؟ گفتند: جهاد در راه خدا.
مأمون گفت: کیست که مانند علی علیه السلام در راه خدا جهاد کرده باشد. این جنگ بدر است که شصت و چند نفر از مشرکین در آن جنگ کشته شدند و تنها امیرالمؤمنین بیست و چند نفر آنها را کشت و سایر مسلمانها آن چهل نفر را کشتند. در اینجا یک نفر گفت: بله، امّا ابوبکر در آن موقع زیر خیمه با رسول خدا بود و جنگ را رهبری می کرد. مأمون گفت: حرف عجیب و غریبی می زنی! ابوبکر خودش رهبری می کرد یا با رسول خدا همکاری می کرد یا رسول خدا به رأی ابوبکر حاجتی داشت؟! گفت: نه، هیچکدام نبود. مأمون گفت: پس با رسول خدا در زیر خیمه بودن چه فضیلتی است برای ابوبکر؟!
اگر تخلّف از جهاد، فضیلت باشد، پس این آیه قرآن چه معنا دارد که می فرماید: « مساوی نیستند آنها که نشستند با آنها که در راه خدا جهاد نمودند بلکه خداوند، مجاهدین را بر آنها که نشستند فضیلت و برتری و اجر عظیمی داد» (سوره نساء آیه 95)
سپس مأمون رو کرد به یک نفر از حضّار به نام اسحاق و گفت: سوره هل اتی را بخوان. اسحاق می گوید: من خواندم تا رسیدم به این آیه: « و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» (آیه 9 سوره دهر) مأمون گفت: این آیات درباره چه کسی نازل شده؟ گفتم: درباره علی علیه السلام. مأمون گفت: آیا روایتی به شما رسیده که امیرالمؤمنین در موقع طعام دادن گفته باشد ما این طعام را برای خدا به شما می دهیم؟ گفتم: نه. مأمون گفت: پس اینکه خدا می فرماید:« انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا» (آیه 10سوره دهر) (ما شما را طعام می دهیم فقط برای خدا، هیچ تشکری از شما نمی خواهیم) پس این خبر خداوند است، از جان و باطن امیرالمؤمنین، نه از زبان او و خداوند این کلام را فرمود تا نیّت آن امام را برای مردم ظاهر کرده باشد و از او تعریف و تمجمید نموده باشد.
اسحاق می گوید: من گفتم خداوند در قرآن می فرماید ابوبکر در غار با رسول خدا بود، رسول خدا به همراهش فرمود غمگین مباش، خدا با ماست. (آیه 40 سوره توبه) پس ابوبکر هم صحبت رسول خدا بود.
مأمون گفت: سبحان الله! تعجب است چقدر علم شما به لغت و به قرآن کم است!! مگر کافر نمی تواند همصحبت مؤمن باشد؟ این چه فضیلتی است؟! مگر نشنیده ای که خداوند می فرماید: « یکی از آن ده نفر به همراه و مصاحب خود گفت: آیا به خدایی که تو را از خاک آفریده کافر شده ای ؟» (آیه 37 سوره کهف) پس ممکن است مصاحب یک مؤمن، شخص کافری باشد.
اما اینکه آیه قرآن می فرماید: « خدا با ما است؛ بله، خدا با همه است، یعنی نترس، خدا با ما است، چرا می ترسی؟» این هم فضیلتی است، اما اینکه در آیه می فرماید: « خداوند آرامش خود را بر او نازل کرد » یعنی بر چه کسی نازل کرد؟ اسحاق می گوید: گفتم بر ابوبکر نازل کرد چون رسول خدا بی نیاز بود. مأمون گفت: پس در مورد آن آیه دیگر که می فرماید: « خداوند آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنین نازل فرمود» . (آیه 26 و25 سوره توبه) چه می گویی ؟! آیا می دانی آن مؤمنین چه کسانی بودند؟ آنها هفت نفر بودند چون در جنگ حنین همه فرار کردند، جز هفت نفر.
یکی علی امیرالمؤمنین علیه السلام بود که شمشیر می زد و دیگر عبّاس بود که لجام مرکب رسول الله را گرفته بود و پنج نفر دیگر، این است فضیلت که خداوند می فرماید آرامش را بر آنها وارد کرد. حالا بگو آیا علی علیه السلام برتر است، یا ابوبکر که در غار ترسید و رسول خدا فرمود: نترس و سپس خداوند آرامش را بر قلب مبارک پیغمبرش نازل کرد - نه ابوبکر که تا آخر می ترسید - ای اسحاق کسی که با پیغمبر در غار بود برتر است یا آن کسی که آن شب پر خطر هجرت در رختخواب آن حضرت خوابید و جان مبارک پیغمبر را از خطر حتمی و هلاکت نجات داد؟!
آن شب، خداوند امر کرد به رسولش که علی را جای خود بخوابان. رسول خدا فرمود: « علی جان، جای من میخوابی» ؟ علی علیه السلام عرض کرد: « آیا جان شما سالم می ماند»؟ حضرت فرمود: « بله » علی علیه السلام عرض کرد: بله، به جان و دل می خوابم. سپس در رختخواب پیامبر خوابید و پارچه بر روی خود کشید که او را نشناسند و گروه مشرکین به دور خانه حلقه زده بودند و تصمیم داشتند از هر قبیله ای یک شمشیر بزنند تا خون پیغمبر را پایمال کنند.
امیرالمؤمینن در آن موقع می شنید که آنها با خود چه تصمیمی دارند ولی هیچ جزع و فزع نکرد آنطور که ابوبکر در غار محزون شد. و چون هجوم کردند دیدند علی علیه السلام است. گفتند: محمد کجاست؟ فرمود: « نمی دانم ». تا جریان هجرت امیرالمؤمنین شکل گرفت و به رسول خدا پیوست. این است فضیلت نه آنچه شما می گوئید. سپس مأمون گفت: ای اسحاق! آیا حدیث ولایت را صحیح می دانی؟ گفتم: بله گفت: بخوان و آن حدیث این بود که رسول خدا درروز غدیر خم فرمود بود: « من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، (هر کس را که من مولا و سرپرست او هستم، این علی مولا و سرپرست اوست).
مأمون گفت: آیا نمی بینی چگونه رسول خدا حق علی علیه السلام را بر عمر و ابوبکر واجب گردانده است؟ سپس گفت: ای اسحاق! آیا این روایت صحیح است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: « انت منّی به منزله هرون من موسی»؟ (تو نسبت به من مانندهارون هستی نسبت به حضرت موسی (ع) گفتم: بله گفت: مگر نمی دانی هرون برادر پدر و مادری موسی علیه السلام بود؟ آیا علی علیه السلام هم برادر رسول خدا بود؟ گفتم: نه. گفت: هرون، پیغمبر بود، آیا علی علیه السلام هم پیغمبر بود؟ پس این « منزله » چه معنایی می تواند داشته باشد، جز خلافت؟ پس علی علیه السلام، خلیفه رسول الله است و نیز آیه دیگر وارد است که حضرت موسی عرضه داشت: خدایا وزیری برای من از خویشان من قرار بده و او هرون، برادرم باشد. (آیه های 32 و29 سوره طه) پس همچنانکه هرون، وزیر موسی بوده است، علی علیهاسلام وزیر پیغمبر اکرم بوده است. در اینجا مأمون گفت: ای اصحاب نظر و کلام! بپرسم یا می پرسید؟! گفتند: ما می پرسیم.
یکی از آنها گفت: چرا در این همه از احکام نماز و زکات و حج و غیره اختلافی نیست، ولی در مورد علی (علیه السلام) اختلاف است؟ مأمون گفت: آن خواهشهای نفسانی و جذبه های گوناگون که در خلافت و زمامت مسلمین است، در احکام نیست. دیگری گفت: رسول خدا که می دانست هر کس را برای خلافت اختیار کند، عدّه ای از فرمان او سرپیچی می کنند، پس چرا امر خلافت را به خود مردم واگذار نکرد؟ مأمون گفت: مگر خدا نمیدانست اگر کسی را به عنوان پیغمبر اختیار کند، عدهای نافرمانی می کنند؟ پس چرا امر رسالت را به دست مردم نداد و خودش پیغمبر خود را اختیار کرد؟! این از حکمت متعالیه حضرت رب العالمین است چون او افراد را می شناسد و از قلب ها آگاه است. دیگری گفت: چرا واجب است که علی علیه السلام امام باشد؟
مأمون گفت: چون علی علیه السلام از وقتی که از طفولیت خارج شد، ایمان به خدا داشت و یک لحظه بدون ایمان نبوده است همچنان که رسول خدا چنین بود. ایشان از اول تکلیف، از شرک و بت پرستی اجتناب فرمود، چون امام نباید هیچگاه بت پرست بوده باشد، پس ابوبکر و عمر که سالها بت پرست بوده اند، نمی توانند امام باشند و باید علی علیه السلام، امام باشد، نه غیر او. دیگری پرسید: چرا علی علیه السلام با عمر و ابوبکر جنگ نکرد؟
مأمون گفت: عمل امیرالمومنین اگر از جانب خداوند باشد دیگر گفتن چرا، معنا ندارد. بلکه باید مردم به عمل او راضی و تسلیم باشند کما اینکه در قرآن می فرماید: « به پروردگارت قسم آنها مؤمن نیستند تا وقتی که در بین آنها حکم کنی و آنها هیچگونه تنگی و ناراحتی از حکم تو در خود نبینند بلکه تسلیم محض باشند»، (65 نساء) امیرالمؤمنین مانند رسول خدا که درحدیبیه صلح کرد و وقتی قوی شد با کفار جنگید. جنگ با ابوبکر و عمر را صلاح ندید. . . . و امیرالمومنین پیامبر نبود که مأمور تبلیغ باشد بلکه نشانه ای بود بین خدا و خلقش، و بر مردم واجب بود از او اطاعت کنند.
او به منزله کعبه است، اگر مردم به کعبه رو کنند، وظیفه خود را انجام داده اند و اگر نه، معصیتکارند. در این هنگام دیگر کسی سؤال نکرد و همه ساکت شدند. مامون گفت: شما سؤال کردید، حالا من می پرسم، آیا این روایت اجماع نیست که رسول خدا فرمود: « هر کس عمداً به من دروغی ببندد، جایگاهش پر از آتش می شود؟» گفتند: بله. مأمون گفت: پس چگونه است حال کسی که مردم، او را برای خلافت اختیار کرده باشند و به او بگویند « خلیفه رسول الله »، در حالی که رسول خدا او را خلیفه خود قرار نداده است؟ پس هر کس به ابوبکر بگوید « خلیفه رسول الله » به پیغمبراکرم دروغ بسته است.
وقتی می گویند چرا آمده اید برای خود خلیفه تعیین می کنید، می گویید چون رسول خدا خلیفه خود را معیّن نفرمود اما وقتی که او را تعیین کردید می گویید او خلیفه رسول خداست. کدام یک از این دو کار صحیح است ؟! ای حاضرین! از خدا بترسید و تقلید را رها کنید و از شبهات دوری گزینید. به خدا قسم، کاری مورد قبول خداوند نیست، مگر آنکه برخاسته از روی عقل باشد.
سپس گفت: کسی را که مردم انتخاب کرده اند چگونه می تواند بر خود مردم ولایت داشته باشد، در حالیکه ولایت او به دست مردم است؟! این چه خلافتی است که هر وقت خواستید به او می گویید خلیفه رسول الله و هر وقت از دست او عصبانی شدید، او را می کشید؟ کما اینکه مردمی که عثمان را خلیفه رسول خدا می دانستند، ریختند و او را کشتند. پس خلیفه را باید رسول خدا آن هم از جانب خداوند تعالی تعیین کند تا بتواند بر مردم ولایت داشته باشد. بگویید بدانم آیا رسول خدا برای بعد از خود خلیفه ای تعیین کرد یا نه؟ گفتند: نه. گفت: این کار رسول خدا هدایت بود یا گمراهی؟ گفتند : هدایت . گفت: پس باید مردم از آن پیروی می کردند؟ گفتند: بله، پیروی هم کردند. گفت: نه، مردم خلیفه تعیین کردند برای رسول خدا! از طرف دیگر چرا خود ابوبکر برای خودش خلیفه تعیین کرد، در حالی که رسولخدا تعیین نکرده بود؟! از طرف دیگر چرا عمر، خلافت را در شوری قرار داد و با ابوبکر در این امر مخالفت کرد؟! بالاخره کدام فعل صحیح بوده است؟! هیچ راهی ندارید!
وای بر شما! به خدا افترا نبندید که فردای قیامت گرفتار خواهید شد. سپس مأمون دستهایش را رو به قبله بلند کرد و گفت: خدایا من این مردم را نصحیت کردم و آنچه بر من واجب بود، گفتم. خدایا من علی علیه السلام را بر همه خلائق بعد از رسول خدا مقدّم می دانم. در اینجا آن جماعت ساکت ماندند و با خجالت و سرشکستگی خارج شدند.
منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 189، ح 2.
از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 185 تا 200.
نظر علمای شیعه در مورد استحباب شهادت ثالثه که اگر در اذان سه شهادت نباشد طبق فرموده رسول خدا نماز باطل است ای ولای تو صراط المستقیم سرور کائنات محمد استو جمال محمد علیست و حتما باید ذکر وصیت پیامبر بیعت پیامبر در غدیر «أشهد أن علیا ولی الله»ذکر و یاد علی درهر جا که ذکر محمد است مثبت در مثبتی مثبت 28مثبتی +18موثبت =46 نماینده الله 46آئینه الله 46نماینده واقعی 46 نماینده الله 46 جانشین محمد علی 46با اسلام واقعی 46محمد علی 46 رهبرجهان اسلام 46 رئیس جانشین 46 با ولایت دین 46اصل امامت نبوته 46فقط شیعه 46جانشینه اصلی 46بیعت محمد 46نماینده الله 46 محمد علی 46 دین مبین اسلام 46 شرع دین اسلام 46 چهره دین اسلام 46محمد علی 46 بهترین مذهب46مذهب واقعی46 اصل مذهب الله46مذهب شیعه ها46دین مقدس الله46حق باعلی است46نماینده الله46جانشینه اصلی = لا اله الا الله46 محمد 20+26 علی= 46 +46= 92 ابجد کبیر محمد 92 +18 ذالحجه" غدیر خم مثبت 18غدیر خم 18 ذلحجه = 110 مولاء و مقتدای عالم علیست46 قلب دین الله46محمد علی 46نماینده الله46 قائم آل محمد46+64الله محمد علی=110علی110دین الهی110ولی دین 110 ولایت علی امامت دین اسلام قرآن110دین الله اسلام ومذهب الله شیعه 110شیعه بهترین مذهب الله محمد110جانشین پیامبرباریشه ولایت امامت 110امام دین الله جانشین محمد علی110
دین64الله محمدعلی64 جانشین محمدعلی64 را مشاهده کنند {دین 64+46نماینده الله=110علی 110دین الهی 110علی علمی صحبت کنیم علم ابجد ریاضی قرآن تقدیم می کند پیامبر فرمود علم ابجد را یاد بگیرید که همه آن شگفتیست وای بر عالمی که علم ابجد نداندشهادت به ولایت علی و اشهد ان قائمنا حجت الله قائم آل محمد در اذان واجب است سلمان فارسی اینطور اذان میگفت یاران نزد رسول رفته گفتند سلمان درست اذان میگوید «أشهد أن علیا ولی الله» هم میگوید پیامبر فرمود مگر در غدیر خم نگفتم هر که من مولای اویم علی مولای اوست در غدیر خم خداوند دوستش را از دشمنانش جدا نمودو دشمنان به ابجد {سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 عمر ابوبکر عثمان = 74 ابوبکر و عمر و عثمان74 والشجرتها الملعونه 74 بیعت کرده و بیعت شکستند به ابجد قرآنی بیعت شکنانی 49منحرفان دین 49قاصب بدین الله 49یا اولین قاصب 49 یعنی ابوبکر 27+22 عمر = 49 به ابجدصغیر49شجره ملعونه 49 ابوبکر عمر 49 رهبران قاصب 49منحرفان دین49شجره ملعونه49
دشمن دین اسلام 590-541 عمر و ابوبکر = 49 ابجد صغیر عمر ابوبکر49 میباشدبعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خودرابشکند 49قاصب بدین الله 49منحرفان دین 49 عمر22+27 ابوبکر= 49شجره ملعونه 49 میشود خاری ذلتها 1251 - 1202 سه خلیفه =49 عمرابوبکر49 وهابی 24 منهای 73 فرقه باطل = 49 مکر حیله 49 شجره ملعونه 49 مکر حیله 49 عمرابوبکر49 نامردترین انسان 49 خلیفه نادانی 49ابوبکر 27+22عمر=49نا اهله امت محمد۴۹چلپاسه مارمولک ۴۹ ابوبکر عمر ۴۹ به ابجدکشف اولین ۴۹حیوان عالم ۴۹ 49قاصب بدین الله 49منحرفان دین 49 حیوان ۲۷+گور خر ۲۲= ۴۹ابوبکر عمر۴۹ و 74 فهمو شعور حیوان ۷۴ ابجد 74عمر ابوبکر عثمان ۷۴والشجرتها الملعونه 74 اولین حیوان ۲۷ ابوبکر ۲۷ دوزخی ۲۷ مقصره27فاجعه27 ظالمی ها ۲۷ چلپاسه مارمولک 49 جنگ و خونریزی ها ۴۹ ابابکر۲۷+۲۲ عمر=49 عمر ابوبکر49 مقصرفاجعه49 نامردترین انسان49خلیفه نادانی49مکر حیله 49 شجره ملعونه 49 مکر حیله 49عمر ابوبکر 49شجره ملعونه به ریاضی قرآن= فریب خوردگان 1153-1202 سه خلیفه 1202 ارتش کفار=49 بکافران محض= 49 ابجد صغیر عمر و ابوبکر رکب وبا به ابجد دشمن دین اسلام 590-541عمر و ابوبکر=49 ابجد صغیر عمر ابوبکر49 بدترین امت اسلامی 1249-1202 سه خلیفه =310 عمر دشمن دین اسلام 590-541 عمر و ابوبکر = 49 ابجد صغیر عمر ابوبکر49 میباشد92محمد + عهد شکن 449 =541 عمر و ابوبکر عهد خود را شکستند = بغدیر 1216-14 معصوم = 1202 ابجد عمر ابوبکر و عثمان 1202 دشمن خدا بوده اند توهین471 توهین471 + 119ناسزا = 590- 541 ابوبگر و عمر = 49 باز ابوبکر و عمر 49 میآید ابوبکر 27+22 عمر = 49 مارمولک چلپاسه 49عمر ابوبکر 49شجره ملعونه 49 به شجره خبیثها 49 شجره ملعونه 46 عمر ابوبکر49 بدترین گروه49 فضای آلوده 49یاگروه ها فاسد 49 یاگروه ها فاسق49دجال بدین اسلامه 49 دشمن دین اسلام 590-541 عمر و ابوبکر = 49 ابجد صغیر عمر ابوبکر49 میباشد و آل سعود همان سفیانی میباشند
یا سرکش ترین1251 -1202 سه خلیفه = 49 عمرابوبکر49 جاکش ترین قاصب دینی 1251-1202 سه خلیفه کفر= 49 نامردان نامرد تری1251-1202 سه خلیفه کفر= 49 عمر ابوبکر49 شجره ملعونه 49ابوبکر ۲۷ یارانش قاتل امام علی بودند از کلمه محمد علی۴۶ -۱۹ رمضان شب قدر شهادت علی در محراب نماز = ۲۷ یاران ابوبکر باعث شهادت علی در محراب نماز شدند امام علی فرمود ابوبکر و عمر تا سن 41 سالگی هنوز بت پرست بودند و این دو باعث شهادت من و فرزندانم تا روز قیامت خواهند شد49 انحراف دینه 49قاصب بدین الله 49منحرفان دین 49 عمر ابوبکر49بخلفای نابکارنظر علمای شیعه در مورد استحباب شهادت ثالثه که اگر در اذان سه شهادت نباشد طبق فرموده رسول خدا نماز باطل است ای ولای تو صراط المستقیم سرور کائنات محمد استو جمال محمد علیست و حتما باید ذکر وصیت پیامبر بیعت پیامبر در غدیر «أشهد أن علیا ولی الله»ذکر و یاد علی درهر جا که ذکر محمد است مثبت در مثبتی مثبت 28مثبتی +18موثبت =46 نماینده الله 46آئینه الله 46نماینده واقعی 46 نماینده الله 46 جانشین محمد علی 46با اسلام واقعی 46محمد علی 46 رهبرجهان اسلام 46 رئیس جانشین 46 با ولایت دین 46اصل امامت نبوته 46فقط شیعه 46جانشینه اصلی 46بیعت محمد 46نماینده الله 46 محمد علی 46 دین مبین اسلام 46 شرع دین اسلام 46 چهره دین اسلام 46محمد علی 46 جانشینه اصلی = لا اله الا الله46 محمد 20+26 علی= 46 +46= 92 ابجد کبیر محمد 92 +18 مثبت غدیر خم 18 ذلحجه = 110 مولاء و مقتدای عالم علیست شهادت به ولایت علی و اشهد ان قائمنا حجت الله قائم آل محمد در اذان واجب است سلمان فارسی اینطور اذان میگفت یاران نزد رسول رفته گفتند سلمان درست اذان میگوید «أشهد أن علیا ولی الله» هم میگوید پیامبر فرمود مگر در غدیر خم نگفتم هر که من مولای اویم علی مولای اوست در غدیر خم خداوند دوستش را از دشمنانش جدا نمودو دشمنان به ابجد سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 عمر ابوبکر عثمان = 74 ابوبکر و عمر و عثمان74 بیعت کرده و بیعت شکستند به ابجد قرآنی بیعت شکنانی 49 یعنی ابوبکر 27+22 عمر = 49 به ابجدصغیر49شجره ملعونه 49 ابوبکر عمر 49 رهبران قاصب 49منحرفان دین49
بعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خودرابشکند 49قاصب بدین الله 49منحرفان دین 49 عمر22+27 ابوبکر= 49شجره ملعونه 49 میشود خاری ذلتها 1251 - 1202 سه خلیفه =49 عمرابوبکر49 وهابی 24 منهای 73 فرقه باطل = 49 مکر حیله 49 شجره ملعونه 49 مکر حیله 49 عمرابوبکر49 نامردترین انسان 49 خلیفه نادانی 49ابوبکر 27+22عمر=49نا اهله امت محمد۴۹چلپاسه مارمولک ۴۹ ابوبکر عمر ۴۹ به ابجدکشف اولین ۴۹حیوان عالم ۴۹ 49قاصب بدین الله 49منحرفان دین 49 حیوان ۲۷+گور خر ۲۲= ۴۹ابوبکر عمر۴۹ دشمن دین اسلام 590-541 عمر و ابوبکر = 49 ابجد صغیر عمر ابوبکر49 میباشد و 74 فهمو شعور حیوان ۷۴ ابجد 74عمر ابوبکر عثمان ۷۴والشجرتها الملعونه 74 اولین حیوان ۲۷ ابوبکر ۲۷ دوزخی ۲۷ مقصره27فاجعه27 ظالمی ها ۲۷ چلپاسه مارمولک 49 جنگ و خونریزی ها ۴۹ ابابکر۲۷+۲۲ عمر=49 عمر ابوبکر49 مقصرفاجعه49 نامردترین انسان49خلیفه نادانی49مکر حیله 49 شجره ملعونه 49 مکر حیله 49عمر ابوبکر 49شجره ملعونه به ریاضی قرآن= فریب خوردگان 1153-1202 سه خلیفه 1202 ارتش کفار=49 بکافران محض= 49 ابجد صغیر عمر و ابوبکر رکب وبا به ابجد دشمن دین اسلام 590-541عمر و ابوبکر=49 ابجد صغیر عمر ابوبکر49 بدترین امت اسلامی 1249-1202 سه خلیفه =310 عمردشمن دین اسلام 590-541 عمر و ابوبکر = 49 ابجد صغیر عمر ابوبکر49 میباشد92محمد + عهد شکن 449 =541 عمر و ابوبکر عهد خود را شکستند = بغدیر 1216-14 معصوم = 1202 ابجد عمر ابوبکر و عثمان 1202 دشمن خدا بوده اند توهین471 توهین471 + 119ناسزا = 590- 541 ابوبگر و عمر = 49 باز ابوبکر و عمر 49 ابجد صغیرشان می آید ابوبکر 27+22 عمر = 49 شجره ملعونه 49مارمولک چلپاسه 49عمر ابوبکر 49شجره ملعونه 49 قاصب شجره خبیث 49 یا شجره خبیث 49 گمراه دین اسلامی 49شجره خبیث قاصب49 شجره قاصب خبیث 49 شجره ملعونه 46 عمر ابوبکر49 بدترین گروه49 فضای آلوده 49یاگروه ها فاسد 49 یاگروه ها فاسق49دجال به دین اسلام 49 و آل سعود همان سفیانی میباشند
یا سرکش ترین1251 -1202 سه خلیفه = 49 عمرابوبکر49 دشمن اصلی دین جاکش ترین قاصب دینی 1251-1202 سه خلیفه کفر= 49 نامردان نامرد تری1251-1202 سه خلیفه کفر= 49 عمر ابوبکر49 شجره ملعونه 49ابوبکر ۲۷ یارانش قاتل امام علی بودند از کلمه محمد علی۴۶ -۱۹ رمضان شب قدر شهادت امام علی در محراب نماز = ۲۷ ابوبکر 27 نابکاره 27 ناخلفی 27 نامردانه 27 نابکاره 27 شیطانه 27یاران ابوبکر باعث شهادت امام علی در محراب نماز شدند امام علی فرمود ابوبکر و عمر تا سن 41 سالگی هنوز بت پرست بودند و این دو باعث شهادت من و فرزندانم تا روز قیامت خواهند شد49 انحراف دینه 49قاصب بدین الله 49منحرفان دین 49 عمر ابوبکر49شجره ملعونه قاصب شجره خبیث 49 یا شجره خبیث 49 گمراه دین اسلامی 49شجره خبیث قاصب49 شجره قاصب خبیث 49 شجره ملعونه 46 عمر ابوبکر49 بدترین گروه49 فضای آلوده 49یاگروه ها فاسد 49 یاگروه ها فاسق49دجال به دین اسلام49عمر ابوبکر 49شجره ملعونه 49نامردا قاصب دین49 مرد باشید و حق را بپذیرید و شیعه شوید عمر ابوبکر 49شیطان نابکاره 49 شجره ملعونه 49 میباشند
گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر
ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310
ساعت 14:22 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام
|